به شخصه مخالف (( حذف ))اعدام از قانون اساسی کشورم اما کدام کشور؟ کدام قانون اساسی؟ کدام قاضی؟کدام حکم و کدام محکوم؟
شهلا جاهد زاییده و پرورده ی جامعه و حکومتی است که به او بدهکار هستند.شهلا جاهد حتا اگر قاتل!
از پدرش مادرش معلمش عشقش رهبران کشورش طلبکار است.
کدام یک از آنها بدهی شان را به او پرداخت کرده اند؟
اگر در کشوری آزاد و جامعه ای روشن و با سواد می زیستیم شهلا جاهد اگر قاتل می بود از نظر من حداقل حبس ابد می گرفت اما در اجتماعی که پدر می تواند دخترش را با توسری و کتک در خانه بنشاند و از ادامه تحصیل بازدارد! در جامعه ای که مرد می تواند به زنش به نام اسلام خیانت کند! در مملکتی که احساسات جریحه دار شده و به حق خانواده مقتول جایگزین قضاوت می شود! در کشوری که یک تیر خلاص زن فیلمساز و فیلمش پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای آن جامعه شده ؟! در جامعه ای که سی سال است اعدام در ملا عام جای نمایشهای عاشقانه و رقص و شادی را گرفته؟ در دادگاهی که ایمیل نوشتن آرش رحمانی پور و عقاید به زبان نیاورده اش با قتلهای آشکار و اسلحه گرم گروههای تروریستی برابری می کند و حکم اعدام صادر می کنند!؟ نه سال حبس و کابوس مرگ برای شهلا کافی نبود؟
شهلا جاهد دیوانه است ؟ قاتل است ؟ خائن است ؟ یا هرچه که بدتر!! این سیستم صلاحیت گرفتن جانش را ندارد!
خانواده مقتول تا ابد سوخته اند و حق دارند عصبانی باشند اما همین حس انتقام جویی و عصبانیت که ۹ سال است جان انسانی را دائم به لبش رسانده و برگردانده پرورش یافته و پرورش دهنده امثال شهلا هستند.
همین حس انتقام و خشونت پروری ممکن است فرزندان لاله سحرخیزان را بعدها به پدران بی مسئولیت و خائنی تبدیل کند که شهلا ها و ناصرها و لاله های فراوان خواهند ساخت.
اگر حکومت نابه جایی داریم می بایست حداقل خودمان به صورت اجتماعی دلایل خطای خودی هایمان را بدانیم و درک کنیم.اگر فقط یک دقیقه مادر لاله سحرخیزان از غرور و تعصبش دست می کشید و نه با احساس که با وجدان اجتماعی اش جای شهلا و لاله را با هم عوض می کرد چه اتفاقی می افتاد؟اگر فقط یکبار با خودش می گفت: شرایط مناسب زندگی و شانس و خدا و اجتماع برای لاله ی من فراهم بود
اگر شهلا هم اینها را می داشت امروز قاتل نبود!
به هرحال امیدوارم حق به آنها صبر بدهد و به ما انصاف و به مملکتمان کمی وجدان جمعی.
پ ن: به شخصه مخالف حذف اعدامم چون دوست ندارم آنقدر در دموکراسی غرق شوم که از سمت دیگر انسانیت سقوط کنم.در اتریش که جامعه ای سالم و آزاد است پدری بیست سال دخترش را پنهان و با تجاوز هفت بچه تولید می کند و سپس به خبرنگاران می گوید در زندان خاطراتم را خواهم نوشت.
در جامعه بیمار ایران حتا پس از دموکراسی حکومتی سالیان سال راه مانده تا دموکراسی فردی به رگ و پی ما جاری شود.شاید یکی از آنها هم من هستم.