۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

دلم برای دوچرخه آبی‌ و چادر صورتی‌‌ام تنگ شده

دوچرخه آبی‌‌ام سه چرخه بود.یک چرخ کوچک پلاستیکی و سفید کمکی‌ داشت که گاهی‌ اگر نمی‌‌ترسیدم و بچه‌های اطرافم را جدی میگرفتم با غرور آن را مثل جک بالا میزدم و می راندم.
راستی‌ چه بلایی سرش آمد؟شاید مادرم مثل بقیه آهن قراضه‌های انباری فروختش به ‌نمکی و به جایش پیاز گرفت.
این روزها که ۱۷ سال از آخرین دیدار من و دوچرخه ی آبی‌ می‌گذرد هر چه تلاش می‌کنم نمی‌‌توانم دو چرخه برانم.به روح باعث و بانی‌اش لعنت میفرستم که زن را مثل معلول‌ها میخواست.نه اعتماد به نفسی‌ هست و نه حتا مهارتی.گویی پای من هرگز به رکاب نخورده است.این روز‌ها شوهرم گویی کودکش را نظاره می‌کند،به کبودی پا و دستم نگاه می‌‌اندازد.نمیدانم از پا فشاری‌ام حتا در زمین خوردن و سوار شدن دوباره و نتوانستنم می خندد یا به بخت ایرانی بودنمان.
روزی که دیگر نتوانستم با دوچرخه بروم بیرون دلیل مهمی‌ داشت.اینکه می‌بایست چادر سرم می‌کردم.
چادری سفید با ستاره‌های ریز و فراوان صورتی‌ که مثل شب عاشقان روشن و زیبا بود.خوب یادم هست که شوق چادر زیبا اجازه داد از دوچرخه بگذرم.
حالا دلم برای همان چادر هم تنگ شده.همان رنگ.همان قد و همان دلایل سر کردنش.
پسرهای همسایه خوبی‌ نداشتیم.وقتی‌ برادرم مجبورم کرد چادر بپوشم با خودم ذوق کردم:پس اینقدر بزرگ شده ام،که مرکز توجهم!!؟خوب چرا نپوشم.
ولی بزرگتر که شدم حجاب اجباری ‌بزرگترین غصه زندگی‌ من بود.از اینکه در کودکی شستشوی مغزی می شدیم احساس بدی داشتم.
حالا که در حجاب آزادم اما!! گاهی‌ دلم می‌خواهد روسری قرمزم را بپوشم و بروم دانشگاه.گاهی‌ که سردم میشود و کلاه جواب گو نیست میگویم کاش مقنعه داشتم.
ازهمه اینها گذشته دلم برای دوچرخه آبی‌‌ام خیلی‌ تنگ شده.




۸ نظر:

  1. این از خصوصیات آدمیزاده پریس جان. وقتی محبور به کاری بشی، ازش فرار می کنی و وقتی که آزادی داشته باشی برای انتخاب؛ شاید برگردی و از انجام همون کارهایی که قبلن اجباری بود، لذت ببری...

    پاسخحذف
  2. متم دلم دوچرخه سواری میخواد... اما اینجا اگر بخواهی سوار بشی باید بری چیتگر... من مدتی بود که جرات کرده بودم و میرفتم توی گودال و رو دیواره میروندم... چقدر هم کبف میداد. ولی یکی دو سالیه که اون رو هم پر کردن ... حیف.. خیلی کیف داشت...

    پاسخحذف
  3. جسارت نباشه ولی‌ خانواده خودتون هم مقصر بودند چون من تا الان که ۲۶ سالمه میرونم هنوز

    پاسخحذف
  4. تو باز ویار کردی پر پری جونی؟

    پاسخحذف
  5. سلام بر پری عزیزم
    من خوبم
    فیس بوک هم راه افتاد ولی تو انگار دیگه نیستی
    شاد باشی

    پاسخحذف
  6. از این سرزمین که باشی
    همه جا
    از همین سرزمینی

    پاسخحذف
  7. آخ گفتی دوچرخه............منم دلم میخوام ولی حیف گرونه پول ندارم بخرم:D

    پاسخحذف
  8. آدم دلش برای چه چیزا که تنگ نمیشه...جالبه منم یه سه چرخه داشتم ..منو یاد اون انداختی..مرسی از اینکه یکی از دلتنگی هاتو با ما شر کردی..
    راستی سال نو مبارک با بهترین آرزوها برای تو و خانواده ی محترمت.

    پاسخحذف