۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

آنچه هایی که از من است بر من.

 چهل ساله هایی که به بیدار بودن کودک شش ساله شک نمی کنند و در هم تنیده می شوند و نفس هایشان کودک را وحشتزده می کند.
شبهایی که یاد نفسهایی نوازش دهنده ی روحی است برای خود ارضایی!
بکارتی که به عشق نافرجام باخته شد و تکه گوشت وصله شده ای که سهم بابای بچه هاست.
دستهایی که اسیدباران می کنند و هرگز به خود نوازش گل اشک وحشی ندیده اند.
آلت تناسلی که برای همسری ۹ بار مادری به ارمغان آورده و حالا برای برادرزاده ای تیز است.
سپیده ای که به نوازش یتیم شیرخوارگاه نمی دمد اما برای رقصیدن کودک قاتل جاهلی بر گَل دار شب نمی شود.
هندوانه هایی که هرگز به خاطر دل بانوی خانه در قطعه های ریز و مرتب و بشقابی خرد نمی شوند.
صبح های تعطیلی که آرزوی صبحانه به دل پدری می ماند.
 پیامهای انسانی که استاتوس می شوند و سری که با غیض از پدر بی سواد و تنها گردانده می شود.
کعبه ی مکه ای که بی خداحافظی از مادر جهل زده ی بیمار طوافش می کنند.
۲۲ساله ای که با دیدن صحنه ی خودکشی رهگذری می خندد و موبایل به دست انتظار شکار لحظه را می کشد.
بوسه ها و خنده های غیر شرعی و حرامی که در خانه حبس می شوند و فاحشه هایی که شرعی هستند.
عشقی آتشین و مرگ آفرین که انکار شد تا آبروی خانواده ای حفظ شود.
دو کودکی که دل می خواهد سه و شاید چهار بشوند حتا اگر وقت خواب سرشان بر شکم و پای هم فرو برود.
شریعتی که پرستیده شد و شِرّو وِرهایی که از او به یادگار ماند برای نوجوانهای ندانسته همه چیز خوان.
نویسنده ای که ماهی سیاه کوچکش انقلابی می شود بی آنکه دلیلش را بداند.
چشمهایی که ماه را نور شبهای شیدایی نمی بینند اما درونش را پر از شِرکی مقدّس!
پشت بام مدرسه ای که شاهد رقص نماز بر خون بیگناهان می شود.
اینها و بیشتر آنچه هاییست که بر من است و از من!
تمام آنچه هایی که امام و شاه و پارلمان و احزابم نمی توانند تغییرش بدهند.





۶ نظر:

  1. منظورت از شریعتی و شروورها و نوجوان من بودم ؟ D;

    پاسخحذف
  2. نه بابا شیرین جون :)))) منظورم خودمون بودیم

    پاسخحذف
  3. مردمی زورپرورده که نیاموزیم تا کتک نخوریم

    پاسخحذف
  4. درود و مهر
    ممنون از بزرگواری
    ممنون از تشویق
    ارادت بلوچ

    پاسخحذف
  5. پریسا خانم گرامی باسلام و سپاس از حظور و مهرتان در مورد مطلبتان باید بگویم که این همان خیانت روشنفکران میباشد که برخی عمدی و برخی سهوی که قومی را بدنبال خود کشیدند که متاسفانه نسل من نیز در رکابشان چرا که چاره ایی نبود جز باور ساده لوحانه وحال اینهمه دین و نفرین بر گردنمان . . .

    پاسخحذف
  6. پریسا جان. هیچ نمیتونم بگم جز اینکه از شیوایی گفتارت شگفت زده شدم. سپاس از نگاه تیز بین و قلم گویات.

    پاسخحذف