۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

برای نهالی که زود خشکید



دوستهای نادیده ی این روزهای ما عزیزتر هستند گاهی از عزیزترینهای بودنمان.
تو یکی از آنها بودی که خداحافظی مان به امید دیدار بود.هرگز نگفتیم خداحافظ.
تو در پیچک عشقتان والس می رقصیدی و در هم تنیده می شدید و تنفست سر به شانه هایش گذاشتن بود.
....و تو رفتی و مردی وقتی او رفت و مرد و من نفهمیدم که پرواز خواهی کرد.گویی دوستی ما وصله ای ناجور بود از نفهمیدن های من.
حالا در بهشت می رقصی و پیچک می شوی و والس از تو قوت می گیرد تا در دنیای زمینی ها عشاق را قوت دهد و خودت را خدای عشاق اسمان ها کند.
و من اینجا در حسرت نفهمیدنها و نرقصیدنها و از تو سیراب نشدنها نمی توانم بگویم خداحافظ
به امید دیدار ......

۵ نظر:

  1. واقعاً متأسف شدم . تازه من یه چیز های دیگه هم شنیدم که چند تا شون ناپدید شدن و بعداً خبر خودکشی شون از زندان اومده , معلومه که رژیم داره بی سر و صدا میکشه و خودکشی رو بهانه میکنه , واقعاً درد ناکه , به امید فرداهای بهتر .



    با درود و سپاس فراوان : شهرام

    پاسخحذف
  2. حالا در بهشت می رقصی و پیچک می شوی و والس از شما قوت می گیرد تا در دنیای زمینی ها عشاق را قوت دهد و خودتان را خدای عشاق اسمان ها کند.


    ای کاش به بهشت اعتقاد داشتم:(((((

    پاسخحذف
  3. من فعلاً مشکلی ندارم نگران نباش اگر شدی البته!

    پاسخحذف
  4. چیزی نمیتونم بگم
    یعنی چیزی ندارم که بگم
    نمیدونم تا کی؟
    تا کجا؟
    چرا این شده سرنوشت ما بچه‌های دهه 60؟
    به جرم عاشقی میکشن و به جرم عاشقی میگیرن

    پاسخحذف
  5. حامد عزیز اتفاقن خیلی نگران بودم ممنونم که یک خبری دادی.گاهی با ایمیل اگر بتونی خبری بده

    پاسخحذف