۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

چقدر منصف و لایق هستیم که توقع داریم بازیگرهایمان هم احمد زیدابادی و آیت الله بروجردی بشوند؟



این روزها هم در سفرم و هم دور از خبرها و هم اینترنت دردسترسم نبوده
و هم دل از آنچه که می بایست می بریدم بریده ام.حداقل اینکه در تمرین آن موفق بوده ام.
چسبیدن به خبرها و مردمی که به گفته دلم به من مربوط هستند و به گفته ی خیلیها به من مربوط نیست!
یکی دوبار برای رفع خواسته ی دل به اینترنت سر زده ام و مثل همیشه خبرهای دردناکی مانند بستری شدن نرگس محمدی بعد از آزادی و حکم اعدام محمدرضا حدادی و امثالهم که کم نیستند تنم را لرزانده و چند موضوع به شدت برق مرا گرفته است.
یکی این:
برادر اعظم ویسه روزنامه نگار زندانی می گوید با رسانه های بیگانه؟؟!!! مصاحبه نکردیم چون این موضوع به خانواده ایران مربوط است؟؟
و دیگری:
هنرمند نماهای قاتل؟
سیل عکس ها و مطالب و کامنت ها بر علیه مردمانی که هم سن و سالی ازشان در خاک صحنه گذشته و هم روزگاری شادمان کرده اند و هم جزئی از ما هستند.انگار هیچ کدام از اینها نبوده اند.
انگار ما در آن مملکت زندگی نکرده ایم.
انگار انتظار داریم  حتا اینهااز صحنه ی سینما و تلویزیون به خاطر فشارها کنار بروند تا یک عده دلقک و پاچه خوار صفحه تلویزیونهایمان را پر کند.
انگار ما هنوز درک نداریم بین سیروس مقدم و تسبیحش با فاطمه گودرزی و چادر گرفتنش فرق بگذاریم.
انگار سخت است بفهمیم دیدار آنها مصداق جمله معروف آقای کروبی است:
من معتقدم احمدی ژآد رییس جمهور است!!
یادتان هست؟او رییس جمهور است و سکان به دستش و اقتصاد و سیاست مملکت به دلش چه ما بخواهیم و چه نخواهیم.
دوست روزنامه نگار عزیزی  هم دارم از رادیو فردا در صفحه فیسبوکش نوشته: خاک بر سر هنرمندانی!! که....)
این لحن یک روزنامه نگار نیست.
این انصاف برازنده ی یک خلق نیست.
این زود احساساتی شدنها نشانه ی عدالت نیست.
دوستان روزنامه نگار من هم اگر چه با خامنه ای دیدار نداشته اند اما
از نظر بسیاری از ما برای آن سیستم قلم زده اند و قاتلی را مقام عظمای ولایت نامیده اند
ولی می دانیم که در دلشان به او ناسزا گفته اند و آه کشیده اند از اینکه چرا مجبور هستند در سیستمی کار کنند که این جمله برایشان اختیاری نیست.
برایمان مسیح علی نژاد می شوند و مجتبا واحدی و خیلیهای دیگر و دوستشان داریم و خاک بر سرشان
 نمی فرستیم.
از این دوست روزنامه نگارم می پرسم چند بار وقتی ایران بودی احمدزیدآبادی شدی و مقام عظمای ولایت را رهبر جمهوری اسلامی نامیدی؟
چند بار در این یک سال جویای حال احمد زیدابادی شده ای و به یادش مطلب نوشته ای؟
این کار را نکرده ای چون خلق نا لایقی پشت سرمان داریم و این بازیگرها خوب فهمیده اند.
چقدر لایق هستیم که بازیگرانمان هم احمد زیدابادی و آیت الله بروجردی بشوند و رودر روی مقام عظما بایستند؟
اگر دوستان خبرنگار و روزنامه نگار من هم دعوت می شدند و می ترسیدند که اگر نروند کارشان را از دست می دهند می رفتند و فردای آن روز هم خبرنگار فارس ازشان می پرسید چطور بود؟ می گفتند: بد بود؟ به اجبار رفتیم؟
شاید اگر دعوت نشده اید برای این است که در حد بزرگان سینما برای مردم عزیز نبوده اید و سیستم
 خوب می داند که روی چه کسانی انگشت بگذارد.
شاید هم دعوت شده اید و نرفته اید و آواره شده اید این به کجای مردم برخورده است؟
چه کسی اهمیت داده که روزنامه نگاران رفته اند؟
شما فقط برای آسودگی وجدانتان فرار کرده اید تا برای فاتل قلم نزنید.
چرا توقع داریم بازیگرمان هم باید گوشه گیر بشود و فرار کند؟
چرا فکر می کنیم بهاره افشار در حد جعفر پناهی است و اگر زندان برود جهانی برایش بر می خیزد؟
به کلمات و جملات پروانه معصومی و دو سه نفر سخنران کلید نکنید.جمع بستن و بیهوده جار و جنجال کردن یک نشان بیشتر ندارد آنهم نا آگاه بودن است.نااگاهی از هرچه که مربوط به خودمان است.
خط کشی کردن و مرز تعیین کردن.باید و نباید.
چقدر از بهروز جاوید تهرانی حمایت کرده ایم که توقع داریم شاهرخ استخری و سعید آقاخانی هم او بشود؟
ما همانهایی هستیم که به لینکهای مربوط به بهروز جاوید تهرانی و آیت الله بروجردی ۱۰ رای می دهیم و به لینکهای مارادونای حشیشی ۱۰۰ رای.
اگر صحنه تلویزیون و سینما از حضور همین تعداد اندک خالی شود باید بنشینیم دلقکی مثل احمد نجفی تاریخ رضاخان را ۱۸۰ درجه تغییر دهد.
یا بی هنری مثل شریفی نیا لمپنیزم و چند زنه بودن را به مغز آیندگانمان فرو کند.
من از آنهایی که تکلیفشان روشن است حرف نمی زنم.
از آنهایی می گویم که تا به حال خطایی از آنها ندیده ایم و از دماغ عمل کرده و حجاب اجباری شخصیشان می توان فهمید راهشان به کجاست.
انگار یادمان رفته ما همان مردمی هستیم که سکولاریم اما آیت الله بروجردی را فراموش کرده ایم.
اما برای آقای نوریزاد عزیز سینه چاک می دهیم.همان کسی که چهل سرباز را ساخت و شاید ناخواسته به ایرانی بودنمان توهین کرد و به فردوسی و شاهنامه خیانت.
ما همان آدمهایی هستیم که منصف نیستیم.به خودمان نیاییم دیکتاتوری درونمان هر چند سال یک مقام عظما می زاید و ایرانمان از این ویران تر خواهد شد.
سوال من ساده است:
ما مردم عادی چقدر بها داده یم و منصف بوده ایم و قدر خوبان را دانسته ایم که حالا از به قول خیلیها از چهار تا بازیگر نما توقع داریم که کارشان به قول همان خیلیها نان به نرخ روز خوردن است؟





۱۵ نظر:

  1. خوشالم که برگشتی پریسا.در این زمینه باهت موافق نیستم.با اینکه خوب می نویسی.با اینکه درست گفتی از بی نصافی ما و از ذهن فراموشکار ولی بازیگرا نباید می رفتن.

    پاسخحذف
  2. درست است که ما ملتی فراموشکار و قدر ناشناسیم ولی تاریخ اینگونه نیست.به باور من دلیل اوج گرفتن استادشجریان و دیگرانی چند،درجه هنری ایشان نیست،آن بی اعتنایی تحسین برانگیز به زر و زور است هنگامی که از ترس میپرسند وایشان شانه بالا انداخته و قدرت را از هیچ هم پایین تر می برند.ما فراموش می کنیم ولی بی گمان تاریخ به حافظه میسپارد  

    پاسخحذف
  3. dashtam khafe mishodam az dirooz ke in khabar omade.az ham parvane masomi ba tab 40 daraje ham az dast khodemon ke injoori hamle kardim be hame

    پاسخحذف
  4. اگر از منظری که شما می گی نگاه کنیم درست حق با شماست و اگر به مطالب این مدت نگاه کنیم هم حق با اونهاست.عجیبه

    پاسخحذف
  5. با نوشته ات موافقم گیر دادن به کسانی مثل پروانه ی معصومی کار بیخودیه..

    پاسخحذف
  6. سلام. همیشه در همه زمان ها مردمی چشم و گوش بسته اند و واقعیت هایی چون آیت الله بروجردی را فراموش کرده و خواسته اند تا حیوانات انسان نما بر سرشان بکوبند و رنگ آزادی را که موهبتی اللهی است هیچ وقت نبینند.

    پاسخحذف
  7. سلام به پریسای عزیز
    امیدوارم که شاد باشی.
    متأسفانه نظام طبقاتی در همه جا وجود دارد و دفاع از حقوق بشر هم طبقاتی شده است.
    آنهایی که طبل مرگ بر دیکتاتور می کوبند، خودشان هم دیکتاتور هستند.
    پریسای عزیز ما مردمی سکولار هستیم ولی در حرف.
    سکولار بودن در عمل است.
    امیدوارم که روزی برسد که عدالت حکم فرما باشد و حقوق همه انسانها از هر نوع صنفی برابر باشد

    پاسخحذف
  8. با درود پريساي عزيز
    آگاهي آگاهي آگاهي ! اين شاه کليد گمشده ماست.
    هميشه نيازي به توليد تجربه هاي نو نيست . حال که ما خواهان سکولاريسم هستيم و اين ايده را نوشداروي وطن در حال احتضارمان مي دانيم ، اي کاش از تجربه اروپايي ها درس مي گرفتيم. اي کاش به اين باور مي رسيديم که ايت الله بروجردي مي تواند مارتين لوتر ايران ما باشد . اي کاش کمي آگاهي ...

    پاسخحذف
  9. چه فایده درباره این مسائل حرف زدن و فریادهای در گلو را به بیرون تراوش دادن تا وقتی که مردم ایران بسان دیکتاتورانی هستند که برای عقاید دیگران احترامی قائل نیستند
    نمونه آن همین قشر بالاترین که کمترین صدای مخالف را با منفی دادن و بی توجهی کرن به کاربر زایل میکنند.
    ایران از زمان ورود اعراب و از وقت لقاح این قوم متجاوز با ژن ما ایرانیان پاک، دیگر نمیتواند به زمان شکوه قبل از اسلام برسد

    پاسخحذف
  10. سلام پریسای عزیز
    من از هواداران آقای بروجردی هستم
    لطفا اگه ایمیل دارید بر روی وبلاگ خود قرار دهید
    برات آرزوی موفقیت دارم
    بدرود

    پاسخحذف
  11. متاسفانه شاید اینهم از بد بختی ماست که همیشه احساسی و لحظه ایی فکر میکنیم و مشکل بعدیمان ساختن شابلونی و الویی که همه را در آن غالب میخواهیم بدون در نظر گرفتن قد و قواره طرفمان برای من خبر نگاری که خاک برسر بگوید مدرسه اش کیهان بوده و استادش شریعتمداری . . .

    پاسخحذف
  12. گفتن بازیگرا نباید می رفتن، مصداق بیرون گود نشستن و گفتن لنگش کن است. ما که خبر نداریم که این بیچاره ها را با چه تحدیدی به دیدار رهبر برده اند؟ قضاوت بی جا نکنیم. از کجا می دانید که تب پروانه معصومی از فشار تحدید نبوده؟ از کجا می دانید که متن را ضرقامی به دست ناگذیر او نداده. شما یا در ایران نیستید و سالهاست در زیر سایه دمکراسی نیم بند غربی زندگی می کنید.یا دیگر هم که معلوم است از پشت کامپیوتر و بصورت ناشناس.لازم به ذکر است منظور من شخص شما نیست منظور همه ما ایرانیان است. سخن شمابهانه شد.به امید آن روزی که قضاوت نکنیم.

    پاسخحذف
  13. با کمال تاسف مطلق نگری شده است بخشی از وجودمان و خدا داند کی و چگونه از آن خلاصی خواهیم یافت.
    اما در مورد "عصبانیتی" که برخیها از "هنرمندان" بدل گرفته اند، باید عرض کنم شاید اگر یکی دو سال پیش همه میرفتند به دست بوسی "آقا" کسی بر آنها خرده نمیگرفت،اما در این یک سال از بس که بر این مردم ستم رفته، تاب تحمل اینگونه خوش رقصی ها را ندارند، هر چند همه میدانند که از برای نان است و احتیاج که اگر خانه نشین شوند میشوند مثل اکثر مردم که هشتشان گرو نهشان است. بگذریم اما مگر چه میشود اگر همین "هنرمندان" کمی درد مردم داشته باشند و بجای نان کمی هم به نام شان فکر کنند.
    کسی توقع ندارد اینها به مبارزه روی آورند ولی برای شرکت نکردن در چنین جلساتی هزار بهانه میشود آورد که به کسی هم برنخورد. آخر این چه توجیهی است که شرکت میکنند و برای خوش رقصی تب داشتنشان را به رخ میکشند. این دیگر توجیه پذیر نیست، این دهن کجی به ملتی است که در این یک سال از همه چیزش مایه گذاشت. این دهن کجی به تمام خونهائی است که به فرمان همین خامنه ای بر زمین ریخته شده است.
    اگر کسی گفته "خاک بر سر چنین هنرمندانی" حرف بدی نزده، در دنیای روزنامه نگاری که نباید همیشه اتوکشیده نوشت، گاه ایجاب میکند حق مطلب را همانگونه که باید ادا کرد.

    پاسخحذف
  14. ما همه دیکتاتورهای کوچکی در درون خود داریم و خوب می دانیم که تک تک مخالفان این دیدار،دمی خود را به جای هنرپیشه نگذاشته اند که اگر می گذاشتند می دانستند که می رفتند و مثل پروانه معصومی هم می رفتند نه مثل دیگران.اگر کسی باشیم که از گذشته ی بازیگری مان بترسیم که در سرزمین تهدید خانه داریم.

    پاسخحذف
  15. سلام خسته نباشی عداوت این اسلام نماها با خود اسلام است .حقیقت هرکس در عملکردش هست اینها بعد از چند سال زندان کردن آیت الله بروجردی هنوز به او حمله و حرفهای تکراری مزنند ، چون به ناحق بر سر کرسی نشسته ، زور میگویند بنی عباسهای نسل جدید!!

    پاسخحذف