نسل سوخته یعنی...
دلتنگی برای نداشته هایت که داشته های بزرگترها پیش از به دنیا آمدنت بوده اند!
آرامشت پیدا کردن صدای دوبلور پسر شجاع است و دیدن مادر چوبین!
نخواندن { علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر } و عاشق شریعتی بودن!
ندانستن حقایق قادسیه و سیه پوشی بر داستان کربلا!
در وطن غریب بودن و تن به غربت سپردن!
دانستن تمام پلشتی های کوچ و باز هم کوچیدن!
نسل سوخته یعنی...
به آرزوهای بر نیامده ات نالیدن و از آرزوهای بر نیامده ی فرزندت گریستن!
مالک سه چهار سکه ی هفت هشت گرمی بودن و میلیونر شدن!
در برابر بابا سر خم کردن های اجباری و برای فرزند سر به زیر شدنهای بیکاری!
دلخوش به فارسی وان و جِم تی وی!
خوشبختی ات در صف ایستادنهای بی دغدغه ی کودکی برای شیر شیشه ای و نانوایی!
نسل سوخته یعنی...
سردرگرمی از عاشق {بَرَره} بودن و دلخور از توهینهای{مدیری }!
سر تعظیم فرود آوردن برای {آقای هالو } و متنفر از { نصیریان} در توهین به یهودی!
صدا نداری و می خوانی! درس نخوانده ای و استادی!
پول نداری و خاطرخواهی! لیسانسه اما کم سوادی!
احمدهای چاق و لاغر نماز جمعه را خوب جوک کرده ای!
از احمد زیادآبادی ولی چه می دانی؟
نسل سوخته یعنی...
برای پشتوانه داشتن, مهریه های نجومی !
فروشنده های کلیه و سر چهارراه گل فروشی!
چهل روز حرف زدن از اختیارات تن و بدن گلشیفته فراهانی!
چهار سال سکوت برای روزنامه نگارهای زندانی!
وکیل پایه یک پشت میله های نامردی!
عاشق شدنهای یواشکی! تن خریدو فرش کردن شرعی خدایی!
نسل سوخته یعنی در مهد کودک جدامانده ای "Hey U" خارجی!
دنبال قاب عکس عزیز جون و بابایی
برای ثابت کردن ریشه و وطنی که داری
همبازیهات به "شان Grand parent" می بالند و تو تنهایی!هنوز کودکی وگیج که اهل کجایی!
نسل سوخته یعنی آنهایی که نوستالژی شان صدای آژیر قرمز و سنگرهای زیر باغچه است!
همه ی ماییم که فرق فاشیسم و راسیسم و ناسیونالیسم را نمی دانیم!
نسل سوخته یعنی مادرانی که تهرانی نیستند ولی می دانند اوین کجاست!
" ذوب شده" ای اگر هنوز نسوخته ای...
سلاااااااااااااااااام عزیزم.حیف که نمی توانم بگویم کی هستم عزیزم دلم برات خیلی تنگ شده و امیدوارم در ایران ازاد ببینمت به همراه همه دوستان قدیمی.
پاسخحذفببخشید شما خودتون مطالبتون رو می گذارید به بالاترین؟
پاسخحذفدوست عزیز با ای دی یک نفر: گاهی اوقات اگر وقت داشته باشم بله خودم و گاهی دوستانی که می شناسم و نمی شناسم محبت می کنند. به هر حال ای دی من در بالاترین هست: پرچمparcham
پاسخحذفدوست عزیزم آشنا: لطفن ایمیلی اسمی چیزی برای من بگذارید.پیام شما برای من خصوصی خواهد ماند:) خیلی مشتاقم ببینم کدام عزیز از دوستان قدیمی هستید.
پاسخحذفسلام این موضوع آخری که نوشتید، روی اعصاب من خیلی تائثر گذاشت چرا که این اتفاق ها همه در اولش قابل جلوگیری بود اما اینها از مزایائی صحبت میکردند که برای ِ یه مشت از همه جا بی خبر، جدید بود؛همه به دنبال فلود زن مهربان به پیروی بی چون و چرا وادار؛ البته خوش باور هائی هم بود ند مثل شوهر خواهر من، که فکر میکردند با گذشت زمان اینها حضم و قلع و قمع میشوند، اما من هنو کوچک بودم و برای این چیزها وقت لازم نداشتم به خودم هی زدم از اینجا برو، تا قبل از سربازی، هزار کلک و زهر ِ مار یکدفعه سر از فرنگستان در آوردیم اسممون شد منوچهر کج و کُله نویس
پاسخحذفداشتم میگفتم، وقتی بلاگ شما رادیدم یک کمی یاد بغضهای ده پانزده ساله های خودم افتادم ، تنها شما نیستید
دامون
نسل سوخته
از این دیار
که در آن علفی از آبی
خبر ندارد
و رودهای ضُلال همه از گونه سراشیبند
تو دستی را حائل به فرض اینکه گیرد دست تو را
در اندیشه مدار
در این دیار
در طنین هر آستین
شعبده دستی آنچُنان که در افسانه نگنجد
خنجری آهیخته راچون دم عغرب
به کتف نازکت نشانه است
و حتی عشق را هم باید در پستوی خانه پنهان داشت،
آوای آن چکاوک
که میخواند به آواز :" هنوز به صبح مانده سه دانگ"
در رف هر خانه ماند به جای
و دسته دسته
ناگزیر
مرددمکان
بردند نطفهء خویش را
به قربانگه ِ شیطان
دامون
به پ. صفر پور
١٦/٠٢/١٣٩١
"دلخوشی به جم تی وی" آی گفتی...آیدیتون توی فیس بوک چیه؟
پاسخحذفدوست عزیزم آی دی من در فیس بوک اسم و فامیل خودم است :)
حذفبانو پریسا، من هرچقدر در فیسبوک جستم نتونستم پیداتون کنم
پاسخحذفمتاسفم شاید به دلیل اینکه اگر دوست مشترک نداشته باشیم نمی توانید مرا پیدا کنید :(همیشه همینجا در خدمت شما هستم :)
حذفسلام !
پاسخحذفبه اميد ِ روز هاي روشن تر .
نوید عزیز از مهرت متشکرم و خوشحالم که کتاب به دست شما رسیده و این سبب تعجب من است اگر در ایران هستید :) درباره تلفن متاسفم واقعن من فقط یک شماره ی خصوصی دارم ولی اگر دوست داشتید ایمیل خودتان را برای من بگذارید. به امید دیدار در ایران
حذفخوشحالم که با شما در این وبلاگ آشنا شدم که البته با فیلتر شکن هم باید آنرا دید. وقتی با دخترم که اکنون بیست سالش هست بحث نسل سوخته می کنم و به او می گویم ما نسل سوخته هستیم که پس از انقلاب شروع جوانی مان بود و از جوانی چیزی نفهمیدیم ولی شما برخی راحتی هایی که الان دارید ما نداشتیم، در پاسخ میگه من که یک دختر هستم و دانشجو هستم اگر حتی مدرک فوق لیسانس را بگیرم آیا امید به پیدا کردن کار دارم که از هر چیزی در زندگی آدم مهمتره؟ میگم نه. میگه ولی شما آن موقع به راحتی کار پیدا می کردید درسته؟ میگم بله درسته ما آن موقع مشکلی برای پیدا کردن کار نداشتیم و حتی به برخی پیشنهادهای کار پاسخ منفی هم می دادیم، منظورم در دهه شصت بود که برای همه فارغ التحصیلان کار بود. میگوید پس نسل سوخته ما هستیم نه شما چون درسته که در حال حاضر به کامپیوتر و ماهواره و انواع سرگرمی ها و مسافرت خارجی و آخرین تکنولژی ها دسترسی داریم ولی اگر بیکار باشیم چگونه میتوانیم به آینده مان امید داشته باشیم.
پاسخحذفبه درستی دیدم که حق با اوست. با سپاس.