نمی دانم چقدر برخورد کرده اید و یا دیده اید و لمس کرده اید این رفتار ناپسند زنان ایرانی را ولی من در تمام اقشار جامعه آن را دیده ام و همواره از بابت اش غمگینم.
زشت ترین و غلط ترین نوع آن مادرانی هستند که دختران خود را تنها راه نشان دادن اقتدارشان می دانند و هرچه که بر سرشان آمده و ناخوشایندشان بوده به شکلی دوباره بر سر دختران خود می آورند و یا او را به موجودی برای پز دادن تبدیل می کنند.مادرانی که در دهه ۳۰ و ۴۰ زندگی شان هستند متاسفانه بیش از قدیمی تر ها به این رفتار ناپسند مبادرت می ورزند زیرا در دوگانگی مدرنیته ی جهانی و سنتی بودن جامعه ی اسلامی بعد از انقلاب مانده اند و بدترین شکل مادری کردن را در پیش گرفته اند.
هرچند قصد مطلق گرایی ندارم اما من تصور می کردم فقط زنان کم سواد یا قشر متوسط رو به پایین دچار این معضل هستند اما متاسفانه اشتباه می کردم و این ''به نوعی بیماری'' زنان علیه زنان ,نه از سر فقط حسادت (که در تاریخ و باستان و ادبیات جهان به آن اشاره می شود) که از سر عادت یا تربیتی سازمان یافته به روحیه ای تقریبن جمعی تبدیل شده است.
مادرانی که در دهه ی ۶۰ ایران , مادر بر سرشان فریاد کشیده که برای برادرت پشتی بگذار حالا بر دخترشان می تازند که برای برادرت میوه بیاور. اینها اگرچه به نظر مثالهایی پیش پا افتاده است اما مانند سنگ ریزه ای است که در برف غلت می خورد و به گلوله ای خانمان برانداز تبدیل می شود.
مادرانی که برای پج پج های در گوشی مادرشان از پدر کتک خورده اند حالا فقط از سر تردید و ترس از آینده ی نا معلوم دخترشان برای پدر از سرکشی های دختر می گویند و او را می کوبند.
گاهی شرم می کنم وقتی از دختر نوجوان ۱۷ ساله و یا دانشجوی ۲۴-۵ ساله می شنوم که کتک خورده است. بیش از انکه نگران آن دوست بشوم نگران فردا و فرداهایی می شوم که تا سالهای سال بیمار می ماند حتا اگر حکومت جهل و جور ولایی نداشته باشیم.
یکی دو سالی هست که نگرانم و با خودم فکر می کنم تا زمانی که مادران درست مادری کردن و نه خود نشان دادن را یاد نگیرند تا زمانیکه دست از راپورت دادن رفتار غلط دختر به پدر دست بر ندارند تا زمانیکه به دخترانشان یاد ندهند که استقلال داشتن با زندگی مستقل داشتن فرق دارد و تا وقتیکه دخترک را موجودی برای نشان دادن قدرت از دست رفته ی خود (در جامعه و خانه ای که پدر سالار است) ببینند ایران در چرخه ی غلط سیاسی می ماند زیرا همواره زنان علیه زنان خواهند ماند و پسران و مردانی که از مادرانشان شنیده اند و دیده اند و یاد گرفته اند که زنان موجودات درجه دو هستند.
زشت ترین و غلط ترین نوع آن مادرانی هستند که دختران خود را تنها راه نشان دادن اقتدارشان می دانند و هرچه که بر سرشان آمده و ناخوشایندشان بوده به شکلی دوباره بر سر دختران خود می آورند و یا او را به موجودی برای پز دادن تبدیل می کنند.مادرانی که در دهه ۳۰ و ۴۰ زندگی شان هستند متاسفانه بیش از قدیمی تر ها به این رفتار ناپسند مبادرت می ورزند زیرا در دوگانگی مدرنیته ی جهانی و سنتی بودن جامعه ی اسلامی بعد از انقلاب مانده اند و بدترین شکل مادری کردن را در پیش گرفته اند.
هرچند قصد مطلق گرایی ندارم اما من تصور می کردم فقط زنان کم سواد یا قشر متوسط رو به پایین دچار این معضل هستند اما متاسفانه اشتباه می کردم و این ''به نوعی بیماری'' زنان علیه زنان ,نه از سر فقط حسادت (که در تاریخ و باستان و ادبیات جهان به آن اشاره می شود) که از سر عادت یا تربیتی سازمان یافته به روحیه ای تقریبن جمعی تبدیل شده است.
مادرانی که در دهه ی ۶۰ ایران , مادر بر سرشان فریاد کشیده که برای برادرت پشتی بگذار حالا بر دخترشان می تازند که برای برادرت میوه بیاور. اینها اگرچه به نظر مثالهایی پیش پا افتاده است اما مانند سنگ ریزه ای است که در برف غلت می خورد و به گلوله ای خانمان برانداز تبدیل می شود.
مادرانی که برای پج پج های در گوشی مادرشان از پدر کتک خورده اند حالا فقط از سر تردید و ترس از آینده ی نا معلوم دخترشان برای پدر از سرکشی های دختر می گویند و او را می کوبند.
گاهی شرم می کنم وقتی از دختر نوجوان ۱۷ ساله و یا دانشجوی ۲۴-۵ ساله می شنوم که کتک خورده است. بیش از انکه نگران آن دوست بشوم نگران فردا و فرداهایی می شوم که تا سالهای سال بیمار می ماند حتا اگر حکومت جهل و جور ولایی نداشته باشیم.
یکی دو سالی هست که نگرانم و با خودم فکر می کنم تا زمانی که مادران درست مادری کردن و نه خود نشان دادن را یاد نگیرند تا زمانیکه دست از راپورت دادن رفتار غلط دختر به پدر دست بر ندارند تا زمانیکه به دخترانشان یاد ندهند که استقلال داشتن با زندگی مستقل داشتن فرق دارد و تا وقتیکه دخترک را موجودی برای نشان دادن قدرت از دست رفته ی خود (در جامعه و خانه ای که پدر سالار است) ببینند ایران در چرخه ی غلط سیاسی می ماند زیرا همواره زنان علیه زنان خواهند ماند و پسران و مردانی که از مادرانشان شنیده اند و دیده اند و یاد گرفته اند که زنان موجودات درجه دو هستند.
ایجاد
پاسخحذفموجود
در ادراک ایشان ها
به قدر مطلغ لج
آن سنگ لجاجت، به قایت ِ مطلغ است
و هیچ نیست
نقدینه ای از عاطفه
که بتوان آنرا شاید به عاریت گرفت
و گفت
این احشام
که امروز به این شکل و التحاب
مشغول چرای خویشتنند
روزی نه بس گران
انسان
بوده اند
دامون
گفتا زکه که نالیم که از ماست که بر ماست.
پاسخحذفنمونه جالبی از همبستگی میونِ ما ایرانیها. زنها متحد میشن تا حقشون رو بگیرن.
از کی؟ منجمله از خودش.
پس پریسا جون همونطوریکه میبینی مبارزه اصلی با جهل و ندانیست که باعث میشه هر ننه من غریبی بتونه سرمون حکومت کنه.
نجات هم میخواهیم بدیم خودمون رو.
من پیشنهاد میکنم که اول خودمون رو از دست خودمون نجات بدیم.
خدا را شکر اخرش فهمیدید کرم ازخود درخته .عیال بنده اولن باند بازی درخانه را جوری جاانداخته که نمیدانم چه بگویم.وقت تنهایی با دخترها . میگم من شما رو اینجوری تربیت نکردم ؟میگن بابا ناراحت نشو ماجلوچشم مامان فیلم بازی می کنیم .هرچه من میکارم اون لهش میکنه .لیسانس وفوق لیسانس ؟خاله زنک اند سردسته شان هم خاله لیسانس شان است .تنها کتاب غیر درسی که خونده فال قهوه وتعبیر خواب .وجالب اینکه هرروز ازشوهرش کتک میخورد و نمیگفت تا یکی از اشناهای من شد همسایه اش باور نمی کردم .اخرش بچه هاش گفتند دای بابا مارو میکنه تواطاق ودرروقفل میکنه ومامان رو میبره اشپزخانه کتک میزنه.دوست من هم میگفت باباجان بیا پای پنجره بشنو .بگذریم همین زن دایمن مشغول خط دادن به خواهرهاست و......روزگار من سیاهه.چون به زن ودخترم احترام میگذارم اما ایشان حمل بر بی عرضگی کرده و خوب خریه سواری بگیر . ما با شما نسوان چه کنیم؟؟؟ا ف
پاسخحذف