۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

شعری از پروین اعتصامی بعد از کشف حجاب

زن در ايران، پيش از اين گويى كه ايرانى نبود
پيشه اش جز تيره روزى و پريشانى نبود
زندگى و ‌‌‌‌‌‌مــرگش اندر كنج عزلت‌ مى‌گذشت
زن چه بود آن روزها، گــــر زان كه زندانى نبود

كس چو زن، انـــدر سياهى قرن ها منزل نكرد
كس چو زن، در معبد سالوس قربانى نبود
در عدالتخانه‌ انصاف، زن شاهد نداشت
در دبستان فصيلت، زن دبستانى نبود

دادخواهى هــــاى زن مى ‌ماند عمرى بى ‌جواب
آشكارا بود اين بى داد، پنهانى نبود
از براى زن به ميدان فراخ زندگى
سرنوشت و قسمتى، جز تنگ ميدانى نبود

نود دانش را زچشم زن نهان مى ‌داشتند
اين ندانستن ز پستى و گرانجانى نبود
چشم و دل را پرده مى‌ بايست، امـا از عفاف
چادر پوسيده، بنياد مسلمانى نبود

۱ نظر:

  1. میگم این پروینم این کاره بوده ما خبر نداشتیم؟
    ولی جداّ با این روپویه و چادر مشکی و این جور حرفا چه فرقی بین یه زن ایران و عرب هست؟

    پاسخحذف