غمگینم از ازادهایی که نمی خواهند ازاده باشند.
نگرانم برای ازاده هایی که ازادی را به سخره می گیرند.
متنفرم از ازادهایی که ازاده نیستند.
دلگیرم از بازاری که ازاده گی را برای ازادی حراج کرد.
می ترسم از ازادهایی که به ازاده گی می خندند.
بهت زده ام از ازادی که باید برای ازاده گی رهایش کرد.
بدم میاید از ان ازادی که دشمن ازاده گی است.
واااااای چه بازار شلوغی است......
(......دودوتا چارتا چارچارتا چارتا پن پنش تا..شیش شیتا...
...زیر اسمان وطنی که در ان فقط مرگ را به مساوات تقسیم می کردند.)*
کم نیستند انهایی که ازادی را سر می کشند و ازاده گی را قی می کنند.
*حسین پناهی
دنیای عزیز
پاسخحذفبسیار عالی بود