برای مردم دیارم که احمدی نژاد گفت ظرفیتشان بالاست نگرانم.
نگران آدمهایی که برای لقمه نانی و قطره شرابی و تار مویی و اندیشه ناگفته ای و کوته کلامی جان می بازند
اما همتشان بلند نیست.
برای ملتی نگرانم که پیشینیانش ۲۰۰سال سکوت کردند و فارسی سخن نگفتند.
همان هایی که پذیرای هر رنجی هستند و توانسته اند قتل عام و هجوم اسلام را فراموش کنند.
نگرانم برای خلقی که رو به پیشرفت بود و برای دین انقلاب کرد
ولی امروز گرسنه و رو به پس رفت ساکت مانده است.
مردمی که با وعده نفت بر سفره شان امیدوار شدند
گویی امروز از کمبود نان و آب و برق و بنزین نا امید نیستند.
نگرانم برای آدمهایی که در طول تاریخ سرطان عادت کردن را به سادگی یک عطسه به جان کشیده اند.
مردم دیار من به حقوقشان آگاه نیستند.گویی حق و باطل را تشخیص نمی دهند و نمی خواهند بدانند.
برای همه خودمان که با خبر نیستیم گویی دستور می گیریم چه بپوشیم و چه بپرستیم و چه بخوانیم و چه بگوییم.
خدایا نا امیدم کن.از این برداشت نا امیدم کن.
بگذار خرداد و تیر و شهریور و هر روز امسال مردم دیارم تغییر کنند و من از گفته خود پشیمان شوم.
نگران آدمهایی که برای لقمه نانی و قطره شرابی و تار مویی و اندیشه ناگفته ای و کوته کلامی جان می بازند
اما همتشان بلند نیست.
برای ملتی نگرانم که پیشینیانش ۲۰۰سال سکوت کردند و فارسی سخن نگفتند.
همان هایی که پذیرای هر رنجی هستند و توانسته اند قتل عام و هجوم اسلام را فراموش کنند.
نگرانم برای خلقی که رو به پیشرفت بود و برای دین انقلاب کرد
ولی امروز گرسنه و رو به پس رفت ساکت مانده است.
مردمی که با وعده نفت بر سفره شان امیدوار شدند
گویی امروز از کمبود نان و آب و برق و بنزین نا امید نیستند.
نگرانم برای آدمهایی که در طول تاریخ سرطان عادت کردن را به سادگی یک عطسه به جان کشیده اند.
مردم دیار من به حقوقشان آگاه نیستند.گویی حق و باطل را تشخیص نمی دهند و نمی خواهند بدانند.
برای همه خودمان که با خبر نیستیم گویی دستور می گیریم چه بپوشیم و چه بپرستیم و چه بخوانیم و چه بگوییم.
خدایا نا امیدم کن.از این برداشت نا امیدم کن.
بگذار خرداد و تیر و شهریور و هر روز امسال مردم دیارم تغییر کنند و من از گفته خود پشیمان شوم.
سلام پریسا جان.مدتیه مطالب وبلاگت رو دنبال میکنم.شما تو غربت و ما در وطن غریب
پاسخحذفاین سو کشان سوی خوشان
ان سو کشان با نا خوشان
یا بشکند یا بگذرد کشتی در این گرداب ها
پاینده باشی.
راستی اگر مایل بودید برای ورود به بالاترن خبرم کنید.
الهی امین،...!:(
پاسخحذفاین ترس همه ماست عزیز، تو گویی ملت فقط برای منافع دیگران قیام میکند و لباس رزم میپوشد، منافع خودش را اما به امان خدا(!!) رها میکند!
پاسخحذفدرست مثل آن روزی که اسلام عزیز(!!) تو بخوان منافع ملا و مفتی در خطر بود.
پریسا جان یک ای میل بهم بده تا مبسوط توضیح بدم.نه مشکلی از بابت راهمون که همون مبارزه هست پیش نمیاد.من ایرانم و یه خورده ترسو:دی یه ای میل بهم بده تا توضیح بدم.پاینده باشی
پاسخحذفمنم برای تو و اون احمد اقا که باید تو رو تحمل کنه نگرانم.کمر دردت چطوره؟
پاسخحذفگفتنی ها را گفتی..دختر منم نگرانم..اما ظاهرن خودشان آنقدرها هم نگران نیستند!!
پاسخحذفسلام
پاسخحذفقشنگ بود ولی باهاش موافق نیستم
موافق نیستم چون مردم آگاهند و میدانند ولی نمیدونند چی کنن
چون رهبری که بدونه چی کنن ندارن
این ظلم رفتنیس مثل بقیه ظلمها
تو این فراخوان شرکت کن و تبلیغش کن تا بگیم همه با هم هستیم تا آخرش
http://bayaniye02.blogspot.com/2010/05/blog-post_5419.html
این آقای سعید خیلی جوونه حتمن.اگرچه درست می گی پسرجان که رهبری نیست ولی مردم اگر اگاه بودند رهبری می ساختند.من به عنوان آدمی که صاحب یک مجتمع تجاری هستم و روزانه ۱۰ هزار نفر رو می بینم که می روند و می ایند می گم که مردم آگاه نیستند.
پاسخحذفخانم صفر پور، پریسای گرامی درود بر تو.
پاسخحذفمن حقیقتن از اینکه اسباب نگرانی خاطرت شدم شرمندهام. شرمندهی محبت و دوستی ات هستم.از خواندن خبر چاپ کتابت هم بی اندازه خوشحالم. بیش از آن از این خوشحالم که این امکان را یافتی تا همه بندها را باز کنی و نامت را آزادانه بر زبان بیاوری. امیدوارم هر روز موفق تر از پیش باشی و منهم در فرصتی کتابت را بخوانم. باز هم مرا بخاطر غیبت و ایجاد نگرانی ببخش.شرمنده ی شما دوست خوب
ارادت
اوضاع به آن بدی که به نظر می رسد نیست
پاسخحذفبدتر از آن است
سلام خانم صفرپور عزیز
پاسخحذفمن به خواندن نظرات شما زیر شعرهایم عادت کرده ام
لینکی که در بغضهای مخملی از من گذاشته اید هنوز همان وبلاگ قدیمی است و هیچ شعری در آن نیست
آدرس "خجالت میکشم، پس هستم" به این ترتیب است
http://khejalat.blogspot.com
آرزو می کنم که روزهای خوبی در پیش رو داشته باشید
ارادتمند
علیرضا اکبری ماکویی