۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

زندگی‌ ما در پراگ

وقتی‌ از کلن آلمان وارد پراگ شدیم هر دوی ما من و احمد گفتیم وای چه هوایی چه با حال چقدر از آلمان شیرازی تره؟!
آخه من و احمد شیرازی هستیم و معیار سنجش هوا برای ما شیراز.
اون روز احمد هم که سالهای زیادی آلمان زندگی‌ کرده گفت:
 آره اینجا هواش به همون خوبی‌ آلمان ولی‌ خشک تره و بهتر.
هرجا رفتیم مردم انگلیسی بلد بودن.
این هرجا که میگم برای اونروز‌ها خونه سازمانی بود و تاکسی و فرودگاه و رستوران و ایستگاه قطار!! داشته باشید حالا.
همه چی‌ خوب پیش رفت و کار احمد درست شد و ما خوشحال زندگی‌ رو شروع کردیم.
اینترنتی دنبال خونه گشتیم و صاحب خونه خیلی‌ خوبی‌ هم گیرمون اومد.و البته یک خونه خوب خدا رو شکر.
کم کم من تنها شدم احمد از صبح میره سر کار و من تنها مشغول اینترنت و نوشتن میشم.
خرید کردنها شروع شد.
مریض شدن و اقامت گرفتن و به ادارات نیاز پیدا کردن و  و و و....رفتار مردم.
پراگ ۱میلیون جمیت داره و کلّ چک ۱۰میلیون.به آلمان خیلی‌ نزدیکه و مردم اکثرا آلمانی‌ هم بلدن.قدیمیها البته.جدیدها انگلیسی.
مردم اینجا ترجیح میدن انگلیسی حرف نزنند.
تو اداره پلیس که رفتیم برای مسائل اقامتیم یک کلمه حرف نزدن.
اداره خارجیها بود ولی‌ ما رو به گریه انداختن.
جلسه بعد مجبور شدیم مترجم ببریم.
بقالیهای ویتنامی اینجا بهترین منبع خرید‌های روزانه است.
 فروشگاه بزرگ چکی‌ زیاده و قیمتها بد نیست.
اینجا هم جزو ۳۲ کشور اتحادیه اروپاست ولی‌ واحد پولشون یورو نیست. کرون چک است و حتا یک کرونی با ارزش.هر ۱۸کرون یک دلاره.
مالیات هم زیاده.برای ما که یک سوم حقوق.
تلفن خیلی‌ گرونه.ما تو خونه تلفن نگرفتیم چون حتا اگر زنگ نمیزدیم مالیاتش ۵۰۰ کرون در ماه بود.
موبایل هم گرونه ولی‌ خوب لازمه دیگه.
اینترنت ارزونه همیشه آن لاین هستیم ولی‌ مثل اینکه مودم ما ایراد داره و گاهی‌ در روز قاطی‌ میکنه.
اینجا میشه راحت ماشین داشت ولی‌ خیابونها به قول ما شیرازیها  اونقدر تنگ و ترش که با مترو و تراموا حرکت کردن خیلی‌ راحت تره.
بلیت ارزون نیست ولی‌ بلیت سالانه و ماهانه کارتی خوبه.
البته گرفتن همین کارت هم واسه ما دردسر بود.اول برو یه جا فرم پر کن.فرم انگلیسی هم نداشتن.بعد صبر کن پست بهت خبر بده.بعد برو پست اون کارت رو بگیر و بعد برو اداره بلیت کارتت اکتیو بشه.
سگ‌ داری بیداد میکنه.تقریبا تو همه خونه‌ها هست.
اینجا از دوستهای خارجی‌ می‌شنوم که میگن چکیها گستاخ هستن.من کم برخورد کردم ولی‌ دوستهای روس،لهستانی،ترکمن و آمریکائی که داشتم همه متفق القول هستن.
مردم خوش پوش هستن و مرتب.
بهتر از آلمانیها بودن به نظر من.آلمانیها راحت تر هستن.
نژاد پرستی‌ و بیکلاسی البته تو اینها دیده می‌شه ولی‌ من تو آلمان ندیدم.
وای که اینجا آب دماغ رو خالی‌ کردن خیلی‌ عادیه.
به دکتر نیاز پیدا کردن که دیگه از اصول زندگیه.
یکی‌ از زن و شوهر‌های خوب ایرانی‌ که آقا از بچه‌های خوب و موفق رادیو فرداست گفتن تنتون رو چرب کنید که اینجا اگر رفتید دکتر و بیمارستان با اعصاب مریض و دلشکسته و دلخور برگردید چون خیلی‌ بد رفتار هستن.
طفلکیها هم زیاد پول در این رابطه خرج کرده بودن هم بد خلقی‌ دیده بودن.
آدرس یک دکتر خوب و آدرس مغازه عربی‌ که گوشت گوسفند داشته باشه هم بهمون یاد دادن.
اینجا بقالی و رستوران ایرانی‌ نیست.
.ایرانی‌  هم زیاد نیست.زیر ۱۰۰۰ نفر رادیویی‌ها و خانواده هاشون.حتما خیلی‌ کمتر هم سفارتیها و کمتر از اون هم حتما دانشجو.
ولی‌ ما رفتیم دندون پزشکی‌ و منشی‌ اومد پایین ما رو برد بالا.یک آقائی اومد دم در با خوشرویی پالتوهامون رو گرفت.چائی و قهوه تعارف کرد.منشی‌ شخصی‌ دکتر اومد با سلام و صلوات بردمون تو و خانوم دکتر هم یهویی تو در ظاهر شد و دست داد و گفت اسمش جولیاست.
با همه خوبی‌ها و بدیها گاهی‌ اینجا اونقدر عصبانی میشم که میگم قربون همون اتاق خودم که هرکاریش میکردیم سرد بود
 و پنجره یی دآشت رو به پاسیو و دیوار.

همون خیابونهای نکبت زده ی شهر که وقتی‌ نیم ساعت میرفتم بیرون میامدم بوی دود ماشینها سیاهم کرده بود و انگار رفتی‌ مکانیکی.
همون شهری که محال بود برگردم خونه دعوا نکرده باشم.
پریدن به پسرهای بی‌ ادب و هیز کار همیشگی‌ من بود.
یک بار هم مشت زدم به صورت یکیش که دستم شکست و دکتر فهمید کیست توی استخونم هست.عدو شده بود سبب خیر..
هروقت به اینجای قضیه تو شهر و دیارم میرسم استاپ می‌کنم.
همه جای دنیا خوبی‌ هست بدی هم هست.

این رفتار دیگه چیزی نیست که با تغییر رژیم عوض بشه.این مشکل فرهنگی‌ ماست.
بعد میگم خوبه که اینجا هستم.آخه اینجا خوشکلترین هم که باشی‌ هیچکس بهت کار نداره.

باعث می‌شه وقتی‌ رفتم تو اداره پست و هیچکس از ۱۸تا کارمند اونجا انگلیسی بلد نیست یاد ایران نیفتم و نگم مرده شورتون رو ببره که یک کلمه انگلیسی نمیدونید.
این عکس‌ها رو هم احمد از اینجا گرفته





عکس‌های شهر رو همش برفی بوده امسال زیاد نداریم.اگر هم هست ما  توش هستیم.بعد بیشتر میذارم.اینها نزدیک خونه ماست
یکی‌ از زشت‌ترین برج‌های دنیا هم اینجا نزدیک به خونه ماست.حتما ازش عکس میگیرم و میگذارم

۱۲ نظر:

  1. عالی بود پریسا خانم
    خیلی روشن و قشنگ محیط رو توضیح دادین
    البته من شنیده بودم پراگ یکی از زیباترین پایتخت های اروپاست. عکس هایی هم که ازش دیده بودم خیلی تماشایی نشونش می داد.
    ممنون از این پستتون.

    پاسخحذف
  2. هیچ عزیز خوشحالم که دوست داشتید ولی‌ حق با شما هم هست.اینجا خیلی‌ دیدنی‌ و تاریخیه.بهار حتما عکس میگیرم چون پشت همه پنجره‌ها و خونه‌ها و خیابونها و بلوارها گلها بیداد میکنند.من بیشتر از مردم و فرهنگ گفتم که البته زیاد منفی‌ هم نیست نظرم.مثبت هم نیست.شاید به قول احمد چون زبانشون سخته و هنوز یاد نگرفتم و ریشه ندووندیم.مثل درختی که تازه کاشته شده باشیم.
    (اسمایلی عجب جمله یی به‌ به‌ چه تشبیهی)

    پاسخحذف
  3. خیلی‌ وقته چشمم به در خشک شد یه پست بذاری درباره پراگ.اون قسمت دکتر رفتنتون با حال بود.آدم برعکس اون دوستتون که گفتن میره دکتر مریض برمیگرده... بره همچین دکترایی دم در اینها رو دید و شارژ شد می‌تونه برگرده.
    طفلکی این دوستاتون چه بدشانس بودن.خوب اونها به شما گوشت گوسفند فروشی دادن شما هم به اونها آدرس این دکتر رو بدید.

    پاسخحذف
  4. ایراندوست۱۳۸۸/۱۲/۱۱, ۹:۳۹

    عجیبه که میگی‌ هیچکس دوست نداره انگلیسی حرف بزنه.کشور توریستی!!! همه جووناش هم که میگی‌ تقریبا بلدن?!

    پاسخحذف
  5. سلام
    فکر کنم پراگ یکی از قشنگ ترین شهرهای دنیا باشه سعادت میخواد اونجا زندگی کردن هر جایی که توش برف میاد از نظر من بهترین جای دنیاست چون من تا حالا برف ندیدم آرزویم اینه که یک روز یک جای سردسیر زندگی کنم

    پاسخحذف
  6. علی‌ آقا شوخی‌ می‌کنید؟!!برف ندیدی؟البته تو خوزستان هم مردم مثل شما هستن.ولی‌ اینجا برف فلج کنند است.طوری که هیچکاری از آدم برنمیاد.تعطیلی‌ هم تو کار نیست.اونهایی که باید برن سر کار طفلکیها می‌رن.مثل من هم باشی‌ دیگه پابندی و زندانی.شهر هم سرد و کثیف..قشنگیش یکی‌ ۲روز بیشتر نیست

    پاسخحذف
  7. زمستان که تموم شد، اما سال دیگر، برف اول که زد می برمت جایی که از خوشگلی اش جیغ بکشی و نفست بند بیاد. این دفعه که خدا نکرده مریض شدی، می برمت دکتری که آنقدر انرژی مثبت داشته باشد که از در بیرون نیومده خوب شده باشی. این دفعه که فکر کردی زندانی شدی، خبر بده، با هم بریم به یک رستوران صد ساله و صبحانه بخوریم تا طعم کره محلی و پنیر لیقوان دوباره برات زنده بشه. عزیز دلم، هر تکه خاک خدا، هم می تونه بهشت باشه و هم جهنم، مهم اینه که تو چی دلت بخواهد.

    پاسخحذف
  8. بابا خارجی:D
    هرجا بریا تهران خودمون نمیشه
    خداییش بده؟ من که لذت میبرم ازش
    خیابون ولیعصرشو هیجای دنیا نداره
    تازه دربند رو که نگو
    بازار تجریش
    تازه یه احمدی‌نژاد داره که تو دنیا لنگه نداره:D

    پاسخحذف
  9. دربندو نگووو هنوز دلم بش بنده

    پاسخحذف
  10. رویا جون مرسی‌.شما که همه روز و شبتون رو رادیو گرفته.نشده زیاد اشنا بشیم.امیدوارم پیش بیاد اینجا‌ها رو که گفتید ببینیم.

    پاسخحذف
  11. سلام دنیای عزیز
    مرسی که سر میزنی

    پاسخحذف
  12. به به کدوم دندانپزشک رفتین که ازتون پذیرایی هم کردن؟ خوب بی انصاف به ما هم ادرس بده.
    راست میگی همه جای دنیا خوبی ها و بدی های خودشو داره. مهم اینه که آدم کجا آرامش داشته باشه.در مورد پراگ هم هر چی بیشتر اینجا بمونید بیشتر بابدی ها و خوبی هاش آشنا میشین و شاید بهش عادت کنین. اما از حق نگذریم یکی از زیباترین شهرهای اروپاست.
    مینا

    پاسخحذف