وقتی بهروز مقام عظما را مسئول دانست و راهی شکنجه خانه شد؛برادر عزیزمان مجید توکلی کودک بود و ما این روزها برای مجید (البته به حق )بیشتر داد می زنیم.
آن روزی که بهروز مقام عظما را بنده خدایی دورافتاده از حق و حقیقت دانست؛محمد نوری زاد گرامی
دست بوس مقام عظما بود و ما این روزها ( البته به حق) از ضرب و شتم آقای نوری زاد اشکبار هستیم.
نگرانم اگر فردا یکی دیگر را بگیرند مجید را هم فراموش کنیم و محمد نوری زاد هم بشود منصور اسانلو به آنجا بودنشان عادت کنیم.
تا زمانیکه اجازه می دهیم تعداد قهرمانهای دربند بسیار شود همین بساط است.
به بهروز اهمیت ندادیم اسانلو را گرفتند.به او اهمیت ندادیم نوبت زیدابادی شد.
بعد هم به ترتیب تعداد خوبان کم نیست ولی....
یازده سال برای بهروز کافی نیست؟ یازده سال یعنی از وقتی بعضی از شما خواننده های این متن دبستانی بودید و امروز مردها و زنان قهرمان ؛ مخالفین سرسخت حکومت هستید. یک عمر!!
شکنجه و مرگ تدریجی و شاید کمی فراموش شده گی برایش کافی نیست؟
آیا یاران آن روزش احمد باطبی و فخرآور و غیره که کم نیستند تلاشی شبانه روزی و بی وقفه کرده اند؟
این متن برای به چالش کشیدن نیست و فقط سوال است.
سازمانهای حقوق بشری آیا نمی توانند به طور خاص پیگیر شوند؟
خانم بینوش و دولت فرانسه و آقای کیارستمی و همه انساندوست ها
همانطور که برای آقای پناهی سنگ تمام گذاشتند؛ نمی توانند بهروز را که دوره محکومیت قانونی اش هم تمام شده از (سگ دونی)نجات دهند؟
این ها فقط چند سوال و درد دل از سر نگرانی است.
قهرمان زنده رو عشقه
پاسخحذفو می ترسم از آن روزی که در بندیم کسی بیرون نمانده است
پاسخحذفپس مصلحت چه می شود؟ باید سکوت کرد.اسلام در خطر است.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفچطوری خواهر پریسا؟
خوبی؟
شوی گرامی خوب هستن؟
نظرت راجع به این منبعهایی که ته هر مطلبم میزارم چیه خوبه یا برش دارم؟
بعدشم یه پیشنهاد داشتم اونم اینه که میخواستم یه گروه وبلاگ نویسی به اسم آزادی تشکیل بدم میخواستم ببینم هستی یا نه؟
جوان نبوده شاید پیرزن بی خاطره ای که روز تولدش را همخوابگی های ما به روز می کند
پاسخحذفیا تاریخ نبوده کتابی که انقلاب آخر، لاغر ترش
ما باید یاد همه اسرا را زنده نگه داریم تا بهار نزدیک آزادی.
پاسخحذف